در حالی که آنچه از صدور انقلاب در اندیشه امام خمینی(ره) بود صدور نرم و ایدئولوژیک انقلاب به معنای فراگیر شدن گفتمان و تفکر اسلامی در میان ملتهای مسلمان منطقه و بازگشت به ارزشهای اسلامی بود که سرانجام در قالب پدیدهای که امروز از آن بهعنوان بیداری اسلامی یاد میشود و در سطحی بسیار گسترده که ورای تصور غرب بود جلوه کرد. بیداری اسلامی و صدور انقلاب اسلامی ایران و آینده آن موضوع گفتوگوی ما با محمد صادقالحسینی، کارشناس جهان اسلام است که در ادامه میخوانید.
- جنبشهای بیداری اسلامی چگونه شکل گرفتند؟
تقریبا از چند سال پیش یک احساس عمومی در مردم جهان اسلام خصوصا جوانان در کشورهای عربی که زیر چکمههای مستبدان و فرعونهای زمان در مصر و دیگر کشورهایی که حکام خودباخته و خودفروخته دارند مانند کشورهای تونس، لیبی، بحرین، یمن و... بهوجود آمد که میدیدند از یک طرف حاکمانشان کشور را به اجنبی فروختهاند و از سوی دیگر عزت، کرامت و آزادی و آزادگی از تکتک افراد ملت سلب شده است. همچنین میدیدند که قدرت دفاع این حاکمان از منافع اجنبی و حکومت جبار خودشان به حداقل رسیده است. به شکلی که نماد تعبیر شریف قرآنی «همانند درختانی از داخل پوکوخالی شده»، شدهاند که با یک ضربه به زمین میافتند. بهترین نمونه آن هم حکومت حسنی مبارک در مصر بود. این احساس عمومی در بین مسلمانان جهان عرب آنها را وادار کرد که کمکم به حرکت در آیند و تشکلهای مردمی زیادی را ایجاد کنند.
در واقع از یک طرف با تشکلهای مدنی و در قالب تظاهراتهای کوچک و متفرق در شهرهای مختلف وارد کار شدند و از طرفی دیگر هم احساس کردند که خود استعمار و نیروهای اجنبی هم از این حکومتهای وابسته و حاکمان سرسپرده آنها رضایت کافی ندارند و سعی در ایجاد بدیل برای آنها دارند. بهعنوان مثال پسر حسنی مبارک، داماد زینالعابدین بنعلی، پسر علیعبداللهصالح، پسر قذافی و... بهعنوان مهرههای جدید و جوان که بتوانند از منافع اجنبی بهتر دفاع کنند، مطرح بودند. این دو واقعیت همزمان جوانان و مردم را به خیابانها و به سوی جسارت بیشتر برای قیامهای مردمی کوچک و متفرق در شهرهای مختلف کشاند. نمونه بارز آن را نیز میتوان در تشکیل «سازمان کفایت» دید که میگفتند هر چه تاکنون کردید، استبدادها، تخریب اقتصاد و فرهنگ کشور و فروش کشور به اجنبیها کافی است، بروید.
شروع این انقلابها اینگونه بود. در این میان انباشتههای ذهنی و معرفتیای هم که از قرآن نشأت گرفته میگوید: «خداوند سرنوشت هیچ قومی را تغییر نمیدهد مگر اینکه در خودشان تغییر ایجاد کنند». و در عین حال صحبتهای امامعزیز و راحلمان که میگفت به خودتان القا کنید که شما میتوانید و تجلی آن را در مقاومت و پیروزیهای ملت لبنان و فلسطین دیده بودند که بهرغم سختیهای بسیار زیاد توانسته بودند در جنگ 33روزه و جنگ 22روزه بر ارتش رژیم صهیونیستی فائق بیایند، مردم کشورهای عربی هم به این باور رسیدند که اگر جوانان فلسطین و لبنان میتوانند بر بزرگترین ارتش منطقه پیروز شوند پس ماهم میتوانیم. مجموعه این باورها و این تحول در اذهان و قلوب جوانان باعث ایجاد این جنبشها در کشورهای عربی شدند.
- یعنی همزمان غرب هم بهدنبال ایجاد تغییر در این کشورها بود؟
بله و اتفاقا مسابقهای میان ملتها و دولتهای غربی شکل گرفته بود که آنها هم میخواستند حکام فعلی را عوض کنند و حکام مطلوب خودشان را جایگزین کنند اما مردم زودتر اقدام کردند و توانستند سریعتر از دولتها وارد انجام تغییرات جدی شوند و توانستند این تحولات بزرگ را اول در تونس و بعد مصر به انجام برسانند. من تعبیری از جوانان تونس و مصر شنیدم و آن را دوست دارم که میگوید: «ناسبوک». یعنی «مردمبوک» بر «فیسبوک» پیروز شد. یعنی آنها میخواستند انقلابهای کاذب و ظاهری را با چیدن پازلهای انقلاب به دست خودشان برای ایجاد یک حکومتهای بدیل از حکومتهای موجود بهوجود آورند و ابزارشان هم همین فیسبوک و شبکههای اجتماعی بود اما مردم سریعتر از آنها به خیابانها ریختند و با گوشت و خون خود ناسبوک و انقلاب شبکههای مردمی را عملی کردند. در واقع غرب غافلگیر شد و نمیدانست که مردم هم برای تغییر حکومتها به میدان خواهند آمد.
- عکسالعملشان در مقابل این غافلگیری چه بود؟
سریع ستاد بحران تشکیل دادند و وارد میدان شدند برای خریدن افراد و انحراف جنبشها و حتی در مراحل بعدی وارد کار شدند تا جنگ فرسایشی ایجاد کنند. مانند آنچه در لیبی رخ داد. آنها سعی کردند بهای انقلاب را با کشتار مردم بالا ببرند. به همین دلیل غرب اسم این جنبشها را گذاشته «بهار عربی». درصورتی که مردم برای احیای دین و احیای ارزشهای متعالی فرهنگ اسلامی وارد کار شدند. لذا مردم این را جنبش بیداری اسلامی، ضدصهیونیستی و ضدامپریالیستی و انقلابهای ریشهای میدانند اما غرب برای اینکه بتواند این انقلابها را شبیه انقلابهای رنگین در اوکراین و گرجستان جلوه دهد آن را بهارعربی مینامد.
- نقش دین در این انقلابها چیست؟
وقتی میگوییم این انقلابها در پی از بین رفتن عزت و کرامت و آزادی و آزادگی شکل گرفت، مجموعه اینها همان دین است. امامحسین(ع) برای چه مبارزه کرد و شهید شد؟ برای عزت و کرامت و آزادی و آزادگی. بنابراین نقطه اشتراک این جنبشها همان دین و ارزشهای اسلامی است.
- انقلاب اسلامی ایران هم با محوریت اسلام و دین شکل گرفت. تأثیر انقلاب ایران بر این انقلابها را چگونه ارزیابی میکنید؟
به بخشی از این تأثیرات اشاره کردم. مانند سخنان و آرمانهای حضرت امام(ره) که از همان روزهای اول به جوانان کشورهای مسلمان عرب گفتند شماها هم میتوانید. حتی مستقیم به خود مردم مصر گفتند از همین الان دارم میبینم که جوانان مصری در دهههای آینده قیام خواهند کرد. به خودتان تلقین کنید که شما میتوانید و خواهید توانست. صدور انقلابی که امام(ره) از آن سخن میگفتند همین است.
نخستین کسی که از نیروی مردمی به جای نیروهای مسلح، گروههای مسلح شده یا احزاب سیاسی در مقابل حاکمان و مستبدان استفاده کرد حضرت امام(ره) بود. به مردم گفت بریزید در خیابانها. زن، مرد، پیر و جوان به خیابانها بیایید. بر اساس تفکر اسلامی «یدالله معالجماعه» مردم را به خیابانها آورد. همین فلسفه امام(ره) در خصوص قدرت امت صادر شد. همچنین سخنان ایشان درباره آزادی فلسطین و دعوت از مسلمانان جهان برای حمایت از آزادی فلسطین خمیرمایههای اولیه تأثیر انقلاب اسلامی ایران بر مردم منطقه را شکل داد که تأثیرات آن را هم دیدیم. در لبنان حزبالله تشکیل شد و در فلسطین به جای پانعربیسم و گروههای تنگنظرانه محلی، جنبشهای جهاد اسلامی و حماس و سایر تشکلها شکل گرفت. اینها همه تأثیرات انقلاب اسلامی ایران و فلسفه امام و امت است. نظر امام هم هیچوقت صدور فیزیکی انقلاب نبود بلکه منظورشان صدور ایدههای انقلابی با تفکر جدید و بومی و بازگشت به ارزشهای اسلامی بود. البته این به این معنا نیست که ایران به آنها خط و جهت داده باشد و بیداری اسلامی نسخهای باشد که ایران برای مسلمانان منطقه پیچیده باشد بلکه آنها خودشان مستقلا به این نتیجه رسیدهاند. این خیلی مهم است. بعضیها میخواهند اینطور القا کنند که جنبشهای منطقه با دستور ایران شکل گرفت.
در حالی که اینطور نیست.
- اما برخی در غرب و حتی در داخل کشور خودمان معتقدند این جنبشها زمینهسازی آمریکا برای تغییر مدل سیاسی خاورمیانه است که اتفاقا مقاممعظم رهبری هم موضعگیری شدیدی در خصوص این اظهارات داشتند. اما به هر حال اکنون دو طرف مدعی هستند. این قضیه چطور قابل اثبات است؟
آنهایی که میگویند این بیداری اسلامی نیست و کار غرب است دواشتباه بزرگ انجام میدهند. اول اینکه در تحلیل ناقصشان این ابهام وجود دارد که اگر این کار غرب است پس چطور هنوز نتوانستهاند آن را مدیریت کنند؟ چرا هیچ گروهی خودش را متحد استراتژیک غرب نمیداند؟ حتی در لیبی که ناتو آمد و سوار بر موج اعتراضات شد تا بهای انقلاب را بالا ببرد الان نمیتوانند خودشان را در لیبی حفظ کنند؟ معلوم است که اراده مردم پشت سر این انقلابها است. اما همزمان غربیها هم در تلاش برای انحراف این جنبشها و بهرهبرداری از آن به نفع خودشان هستند. از سوی دیگر ماهیت این تحرکات اسلامی و شعارها اسلامی است. از نماز جمعهها شکل میگیرد. اینها در شعارهایشان عزت و کرامت و قطع وابستگی را مطالبه میکنند. ضمن اینکه پرچم اسرائیل را آتش میزنند و سفارتخانه این کشور را اشغال میکنند. اینها همه شواهدی است که ماهیت اسلامی این جنبشها را ثابت میکنند. وقتی ما میگوییم بیداری اسلامی منظور تشکیل حکومت اسلامی و اجرای شریعت اسلامی نیست. حتی در ایران هم شریعت اسلامی بهطور کامل اجرا نمیشود و هنوز به مرحله اجرای کامل شریعت نرسیدیم. بلکه قرار است در راستای احیای ارزشهای اسلامی حرکت کنند.
- اگر بیداری اسلامی به معنای اجرای شریعت نیست آیا میتوان گفت به معنای اجرای الگوی نظام سیاسی جمهوری اسلامی است؟
بله قطعا. یعنی مدل مردمسالاری دینی در این کشورها اجرا خواهد شد. البته مردمسالاری دینی با دمکراسی فرق دارد. این یک الگوی جدید است که سقفش شریعت است و زمین آن مردم. این الگوی جدیدی است که نخستینبار جمهوری اسلامی ایران آن را مطرح کرده و جواب هم داده. در این الگو به جای انتظار سلبی انتظار ایجابی مطرح است. یعنی قبل از انقلاب هم مردم مسلمان بودند اما الگویشان این بود که مثلا دزدی نکن، دروغ نگو و... اما الان الگویشان این است که با ظلم مبارزه کن، مبارزه با دزدی و بیعدالتی بکن، با استبداد مبارزه کن. الان این الگو و فرهنگ در بین عموم مردم کشورهای اسلامی اشاعه پیدا کرده است. الان وقتی گزارشهای آمریکایی و اسرائیلی را مشاهده میکنیم این گزارشها تأکید دارند که تمام جنبشهای منطقه به نفع ایران است. چرا که ایران از یک طرف دارد قویتر میشود و از یک طرف دارد بر این انقلابها تأثیر میگذارد. در دیداری که با حسنین هیکل داشتیم او به صراحت گفت من لیبرال هستم و از ایدئولوژی اسلامی و نظریه ولایتفقیه هم اطلاع چندانی ندارم اما شما در این سهدهه کاری کردید که امروز یک تحول ژئواستراتژیک بهوجود آوردهاید و برای نخستینبار از زمان کوروش مرزهای شما به دریای مدیترانه رسیده است. او میگفت با چنگ و دندان از حزبالله و سوریه دفاع کنید چون غرب میخواهد این تحول ژئواستراتژیک را دوباره بر هم بزند تا بتوانند معادلات استعماری خودشان را احیا کنند.
- برای تداوم این جنبشها چه در مرحله خیزشهای اولیه و چه پس از پیروزی انقلابها چه برنامهای میتوان داشت؟
ایستادگی و استقامت. در یمن و بحرین هرروز و هر شب دارد کشتار و جنایت و اهانت به شرف و اعتقاداتشان صورت میگیرد اما اینها هنوز در خیابانها هستند. تمام طرحهایی که مطرح شده را رد کردند و میگویند انقلاب میخواهیم. بعد از انقلاب هم باید روی شعارها ایستادگی کرد. همچنین حفظ وحدت ملی نکته مهم دیگری است که باید به آن توجه شود.
- چطور میشود از این بیداری اسلامی بهعنوان قدرت نرم جهان اسلام در جهت پیشبرد آرمانهای اسلام و انقلاب اسلامی استفاده کرد؟
بهنظرم با بازتعریف مفاهیم و مقولهها. ما الان جنگ مقولهها داریم. باید از مقوله شهادت، ایمان، تزکیه، خانواده و سایر ارزشهای اسلامی اعاده حیثیت شود. مقولههای اساسی این منطقه باید بازتعریف شود. بهعنوان مثال این منطقه اسمش خاورمیانه نیست. اسمش جهان اسلام است. اقوام این منطقه هستند که این منطقه و فرهنگ و تمدن آن را ساختند و از آن دفاع کردند. خاورمیانه یک اصطلاح انگلیسی است که در سال1911 برای دفاع از استعمارشان در شبه قاره هند بهوجود آوردند وگرنه خاورمیانه هیچ معنایی برای مسلمانان ندارد. عملیات برادران مسلمان ما در فلسطین را عملیات انتحاری میدانند. این عملیاتها استشهادی است برای احیای دین. باید از این مفاهیم اعاده حیثیت شود.
- بهنظر شما مرحله بعدی در صدور انقلاب پس از بیداری اسلامی چه میتواند باشد؟
بهنظرم آماده کردن خودمان برای عملیات جراحی برداشتن غده سرطانی در منطقه یعنی اسرائیل. هیچ راه دیگری نیست. هم آنها میدانند و دارند خودشان را برای آن روز آماده میکنند و هم ما باید خودمان را برای تحقق این آرمان حضرت امام(ره) که؛ «امروز ایران، فردا فلسطین» آماده کنیم. الان همه کشورهای منطقه باید بگویند امروز مصر فردا فلسطین، امروز تونس فردا فلسطین و همینطور تکتک کشورها باید این آرمان را دنبال کنند. اینکه حضرت امام(ره) فرمودند اگر هر مسلمان یک سطل آب بریزد اسرائیل را آب خواهد برد یعنی در سایه وحدت جهان اسلام نابودی اسرائیل قابل تحقق است.